هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد که آن ادب نتوان یافتن به مکتبها

«مولوی »

مقدمه

واژه ادب که سابقه و ریشه ای تاریخی و بس کهن در فرهنگ فارسی دارد واژه ای است دخیل که با احتمال بسیار زیاد از زبانهای سومری و سریانی در فرهنگ فارسی باستان یعنی زبانهای فرس هخامنشی و پهلوی وارد شده، بدین صورت که آن را برگرفته از ریشه «دب » یا «دیپی » سومری به معنی کتابت و نوشته می دانند و البته در فرس قدیم - زبان هخامنشی - به معنی خط است که داریوش در کتیبه بیستون به کار برده، آن گاه این واژه از فرس هخامنشی به زبان پهلوی رفته به صورت «دیپیریه » درآمده به طوری که در کتاب کارنامه اردشیر بابکان چندین بار به کار رفته است; سپس در زبان پهلوی به «دیپیر» مخفف «دیپیور» و بعد به «دپیری » و «دبیری » به معنی کتابت تغییر شکل یافته است و رد آن را در واژه های «دبستان » - جایی که هنر کتابت و خط آموزند - و «دبیرستان » می توان دید; خاقانی می گوید:

دبیرستان کنم در هیکل روم کنم آیین مطران را مطرا (1)

مرحوم دهخدا واژه های دبیر، دبیرستان، دبستان، دیبا، دیبه، دیباچه و دیوان را هم خانواده و از ریشه «دپ » می داند. (2)

واژه ادب در فرهنگها در دو مفهوم عام و خاص به کار رفته است. در این مقاله الف - نخست به تعاریف عام این واژه به نقل از منابع گوناگون می پردازیم، ب - آن گاه شرح معانی و مفاهیم خاص آن را در زمینه های علوم عقلی و نقلی می آوریم، ج - سپس «نقد ادب » را به نقل از متون نقد ادبی بررسی می کنیم، د - بالاخره «ادب صوفیانه » را در متون معتبر عرفانی مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.

مفاهیم ادب

الف - مفاهیم عام واژه ادب

واژه ادب در گستره فرهنگ فارسی و در محاوره و تداول عام و خاص معانی و مفاهیم متعدد اخلاقی، تربیتی، اجتماعی دارد این واژه در مفهوم عام به معانی ذیل آمده است:

1 - فرهنگ و دانش، هور، حسن معاشرت و حسن محضر، آزرم و حرمت و پاس، تادیب و تنبیه، ادب اکتسابی (آنچه به درس و حفظ نظر کسب شود) و ادب نفس مشتمل بر (ادب طبعی، اخلاق پسندیده و صفات نیک) و در مقابل آن، ترک ادب است که به معانی: آزرم و پاس را ناچیز انگاشتن و شیوه و راه رسم معاشرت را زیر پاگذاشتن و به جا نیاوردن است. (3)

1 - ادب به مفهوم تربیت و شخصیت (ادب درس - ادب نفس)

باید دانست که آنچه در تعریف علم ادب ذکر شد راجع به «ادب درس » می باشد که آن را ادب اکتسابی نیز می نامند، زیرا به درس و حفظ و نظر کسب می گردد و اما «ادب نفس » یا ادب طبعی را برخی چنین تحدید کرده اند که ادب طبعی عبارت است از: اخلاق حمیده و صفات پسندیده ای که با ذات انسان سرشته شده باشد چنان که مرحوم ذکاء الملک فروغی (میرزا محمدحسین) در کتاب تاریخ ادبیات خود، ادب نفس را به اصطلاح حکما و صاحبان معرفت عبارت دانسته است از دانشهایی که اسباب کمالات نفسانی شود، از قبیل علم به حقایق اشیا که از آن به حکمت و فلسفه تعبیر نمایند و سایر علوم یا دانشها را ادب درسی نامیده است، مثل حساب و هندسه و طب و جغرافیا که دانستن آنها مستقیما در طریق استکمال و تزکیه نفس انسانی واقع نمی شود، هر چند به طور غیر مستقیم و به قول اهل علم (ثانیا و بالعرض) به ادب نفس کمک می کند. (4)

ا


پرسش مهر ۱۸ سال تحصیلی ۹۷-۹۶ مدیریت اداره آموزش و پرورش شهرستان گچساران واژه ,معانی ,مفاهیم ,فارسی ,فرهنگ ,«ادب ,فرهنگ فارسی ,معنی کتابت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی کتاب عباسی اروم وب ایران فیلم مای دراما مرکز تخصصی آموزش سئو ، وردپرس و دیجیتال مارکتینگ بصورت رایگا گاهی اشک گاهی لبخند اوج گستران ارتباط میهن | ارائه انواع تجهیزات شبکه خرید و فروش و پرورش و تکثیر زالو قلب شکسته